این تعبیر از آنجایی اهمیت مییابد که باز در روایات مأخوذ از پیامبر(ص) و امامان آمده که احکام عقل هیچ تضادی با تکالیف دینی ندارند. افزون بر این، در کتاب و سنت تأکید شایانی بر عقل و تعقل به موازات ایمان شده است. این مسئله نشان از آن دارد که کارکرد عقل و شرع،یعنی تعقل و تعبد هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند و درواقع مکملاند. در قرآن آمده که کسانی که ایمان نمیآورند، تعقل هم نمیکنند.
در مطلبی که از پی میآید، با اشاره به آیات و روایات و دیدگاههای اندیشمندان اسلامی همسویی عقل و تعبد در اسلام به بحث گذاشته شده است.
عقل از دیدگاه اسلام آن قوه دراکه خدادادی و آن صفت خدایی در انسان است که مورد خطاب وحی الهی است و در هماهنگی کامل با وحی الهی، انسان را به شناختن خالق جهان هستی و اطاعت و بندگی او دعوت میکند. بنابراین کسی که به دستورات وحی عمل نمیکند، در حقیقت دستورات عقل سلیم را نیز که در هماهنگی کامل با وحی است نادیده گرفته است و چنین فردی به معنی واقعی «عاقل» نیست بلکه «سفیه» است، هرچند که ممکن است از این «سفاهت» خود بیخبر هم باشد و زیرکی شیطانی را عقل پندارد و خود را عاقل شمارد. به ترجمه فارسی آیهای از قرآن توجه کنید:«وقتی به آنان گفته میشود ایمان بیاورید همانطور که مردم ایمان آوردهاند، میگویند: آیا ایمان بیاوریم آن طورکه سفیهان ایمان آوردهاند؟ بدان که آنان همان سفیهانند، اما نمیدانند».
مشکل بسیاری از انسانهای معاصر در درک معنی عقل این است که آن را معادل با هر نوع زیرکی حتی زیرکی شیطانی که نوعی سفاهت است میدانند، در حالی که آنان که به خدا ایمان نمیآورند و خود را مقید و موظف به انجام دستورات الهی نمیدانند همان سفیهانند هرچند که به خیال خود تیزهوش و زیرک هم باشند و این ذکاوت ذهنی را برای خود عقل پندارند.
بنابراین باید گفت که تفکر و تعقل در آیین پیامبران الهی بهویژه پیامبر اعظم(ص) از این نظر اهمیت بسیاری داشته است که انسان را به شناخت خالق جهان و نتیجتاً به تعبد یعنی به اطاعت و بندگی خدای یگانه سوق میدهد و لذا در هماهنگی کامل با وحی الهی است، یعنی ایمان به خدای یگانه و اجرای فرامین او هم خواسته وحی است و هم با طبیعت الهی گوهر عقل همسو است.
در آیین پیامبر اعظم(ص) عقل سلیم در هماهنگی کامل با وحی الهی و همسو با آن است. بنابراین وقتی انسان از وحی الهی دور شده و ایمان دچار ضعف و سستی میشود، عقل سلیم نیز سلامت خود را از دست میدهد و از کارکرد درست محروم میگردد، اینجانست که زیرکی شیطانی، عقل پنداشته میشود و این همان مشکل انسان معاصر بهویژه در جوامعی است که فقدان ایمان و عدم تقید به احکام وحی رواج بیشتری دارد. ضعف ایمان و از دست دادن سلامت عقل نیز غالباً ناشی از طغیان هوی و هوس نفسانی و نیروهای شیطانی در درون وجود انسان است که دائماً در پی فرصت مناسبند تا با جدایی افکندن بین عقل و ایمان هر دو را ضعیف کنند، زیرا در این صورت است که میتوانند هم ایمان را نابود کنند و هم عقل را از کارکرد درست خود بازدارند.
به ترجمه فارسی زیر از آیات قرآنکریم توجه کنید:
1 - و از آیات او این (است) که از خودتان برای شما همسرانی آفرید تا بدانها آرامش یابید و میان شما مودت و رحمت قرار داد؛ یقیناً در آن آیاتی است برای مردمی که تفکر میکنند (میاندیشند).
2 - و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شماست؛ قطعاً در آن آیاتی است برای عالمان.
3 - و از آیات اوست خواب (رفتن) شما به شب و روز و جستوجو کردنتان از فضل او؛ به یقین در آن آیاتی است برای مردمی که میشنوند (گوش شنوا دارند).
4 - و از آیاتش (این است که) برق را برای بیم و امید به شما نشان میدهد و از آسمان آب فرو میفرستد و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش زنده میکند؛ مطمئناً در آن آیاتی است برای مردمی که تعقل میکنند (میفهمند).
از آیات قرآن به روشنی میتوان فهمید که آیات خدا در نظام آفرینش برای کسانی است که تفکر میکنند (میاندیشند)، تعقل میکنند (میفهمند)، گوش شنوا دارند و عالمند. اینان هستند که آیات خدا را در جهان آفرینش درک میکنند. از دیدگاه اسلام ایمانی که از این طریق یعنی از طریق تفکر و تعقل و علم و درک آیات خدا در آفرینش به دست آید، ایمانی است محکم که بر اساس عقل و اندیشه و علم و فهم استوار است.
این ایمان به خدای یگانه با عقل سلیم هماهنگ و همسو است و لذا نه تنها در برابر بادهای مخالف از دست نمیرود، بلکه میتواند از توفانهای سهمگین نیز سالم به درآید. این ایمان است که میتواند در اعماق روح انسان رسوخ کند و «ایمان راسخ» شود. پروفسور آربری (1972) بعد از نقل ترجمه انگلیسی آیاتی از قرآن که آیات مذکور در بالا نیز از آنها هستند، مینویسد: «تعلیمات مؤکد و روشن قرآن در مورد دو نظام وحی، یعنی آشکارسازی قدرت خدا در نظام آفرینش و نیز ارسال وحی از جانب خدا به پیامبران خود بسیار قبل از پیدایش بحث کلامی، راه را برای بحث عقلانی درباره حقایق دینی باز کرد.»
از یک نظر آیات خدا در این جهان به دو صورت در برابر دیدگان انسان قرار گرفته و به عقل و اندیشه و درک و فهم او عرضه شده است: یکی آیات تکوینی در جهان آفرینش و در تکتک موجودات است که هریک به نحوی قدرت لایتناهی و بیمانند آفریدگار را نشان میدهد. از آنجا که موجودات جهان آفرینش از کوچکترین ذره گرفته تا بزرگترین کهکشانها برای انسان غیرقابل شمارش است، باید گفت که آیات خدا در جهان آفرینش نیز برای انسان قابل شمارش نیست. آنچه مهم است این است که این آیات بیشمار در نشان دادن قدرت خالق در سطوح مختلفی قرار دارند و لذا هر انسانی که عقل سلیم داشته باشد و از درک و فهم و اندیشه درست برخوردار باشد، در هر سطحی از علم و آگاهی که باشد میتواند با دیدن هر آفریدهای به وجود آفریدگار آن پی ببرد.
اینجاست که باید گفت هرچه عقل انسان کاملتر و درجه درک و فهم و علم او بالاتر باشد، شناخت او از خدا عمیقتر و ایمان او به خدا راسختر خواهد بود. اما نکته مهم دیگر در اینجا این است که در وجود انسان دو نوع نیرو در مقابل هم صفآرایی کردهاند: نیروی عقلانی و نیروی نفسانی. اولی در صورت سالم بودن، انسان را به شناخت خدا و عبودیت او فرا میخواند، ولی دومی که نفس اماره است مصرانه انسان را به بدی کردن دستور میدهد. اگر قدرت و سلامت عقل تضعیف شود، قدرت نفس فزونتر میگردد و انسان به راحتی به بدی واداشته میشود؛ اما اگر هوی و هوس که از نیروهای نفس هستند عقل را قدرتمند ببینند و توان رویارویی با آن را در خود نداشته باشند با آن به جنگ برنمیخیزند.
در آیین رسول اعظم(ص) نقش تفکر و تعقل در درک و فهم آیات خدا در جهان آفرینش (در آفاق و انفس) بسیار مهم است، زیرا آنان که میاندیشند و میفهمند بهتر میتوانند تجلی قدرت خدا را در تکتک موجودات درک کنند. اگر این اندیشه و فهم بر اساس هدایت الهی از طریق وحی بهطور درست صورت گیرد، یعنی تفکر و تعقل توأم با ایمان و تعبد باشد، آن وقت است که انسان میتواند به سعادت ابدی نایل آید. مشکل بسیاری از انسانهای معاصر در این است که بین عقل و ایمان در آنان جدایی افتاده است، به این معنی که آنان چون به خدای یکتا ایمان ندارند از فکر و اندیشه بهطور نادرست بهره میجویند.
علم وقتی بدون ایمان به خدای یگانه باشد به آسانی میتواند در خدمت اهداف شوم قرار گیرد و به جای خدمت به بشریت بدبختی و نکبت را برای آنان فراهم کند. رسول اعظم(ص) که الگویی برای بشریت بوده، تفکر و تعقل و تدبر را توأم با عالیترین درجه ایمان به خدای یگانه داشته است. آنچه در جهان معاصر فکر و اندیشه انسان را از راه درست منحرف کرده فقدان معنویت و ضعف یا عدم ایمان به خدای یگانه است که باعث شده بسیاری از انسانها جز به منافع مادی آن هم از نوع نامشروع آن فکر نکنند.
هدف دیگر ارسال وحی از طریق پیامبران، تبشیر و انذار است، یعنی بشارت دادن به کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان میآورند و اعمال صالح انجام میدهند با این خبر که بهشت برینی در انتظارشان است و نیز بیم دادن به آنان که ایمان نمیآورند و اعمال بد میکنند با این هشدار که عذاب دردناکی در انتظارشان است. در قرآنکریم خطاب به رسول اعظم(ص) آمده است: «انا ارسلناک بالحق بشیراً و نذیراً. عقل به تنهایی و بدون هدایت الهی از طریق وحی نمیتواند خبری از عالم غیب و جهان پس از مرگ داشته باشد، هرچند که در صورت سالم بودن میتواند حسن و قبح ذاتی و طبیعی اعمال را بهطور عام درک کند؛ اما معیارهای دقیق تشخیص بین حق و باطل را پیام الهی تعیین میکند.
مشکل دیگر بسیاری از انسانهای معاصر دوری از پیام الهی و نادیده گذشتن از آن است. عقل وقتی بیخبر از وحی بماند بر سر انسان همان میآید که در دوران تاریک جاهلیت اتفاق افتاد، با این تفاوت که انسان جاهل آن دوران به دلیل نبودن پیشرفت علمی و عدم دسترسی به سلاحهای مخرب کشتار جمعی همنوعان خود را تکتک با شمشیر و نیزه و گرز پولاد میکشت و یا زنده به گور میکرد، اما انسان به اصطلاح متمدن ولی بیایمان امروز انسانهای دیگر را با سلاحهای کشتار جمعی دستهدسته و گاهی ساکنان یک شهر را یکجا به کام مرگ میفرستد.
بنابراین یکی دیگر از مشکلات بسیاری از انسانهای معاصر این است که به دلیل دوری از وحی الهی و نادیده گذشتن از آن، به خواب غفلت فرو رفته و فراموش کردهاند که از کجا آمدهاند، هدف آمدن چه بوده، در کجا هستند و در پایان این سفر به کجا میروند. بدیهی است وقتی این غفلت و فراموشی بر انسان مستولی شود، هوی و هوس نفسانی در وجود انسان طغیان میکند، عقل انسان درستی و سلامت خود را از دست میدهد، تشخیص حق از باطل و سره از ناسره مشکل میشود و درنتیجه باطل لباس حق میپوشد و ناحق حق جلوه میکند، این همان وضعی است که امروزه در بسیاری از جوامع بشری به وضوح دیده میشود. تاکید بر تفکر و تعقل توأم با ایمان و تعبد در آیین رسول اعظم(ص) برای این است که انسان به خواب غفلت فرو نرود، درستی و سلامت عقل خود را به خطر نیندازد و عقل را مغلوب هوی و هوس نفسانی نسازد.
محمدحسنین هیکل در کتاب بزرگ خود تحت عنوان حیات محمد(ص) (ترجمه انگلیسی الفاروقی) پس از ذکر آیاتی از قرآنکریم در ارتباط با نشانههای قدرت خدا در جایجای جهان آفرینش به این نکته اشاره میکند که دعوت به تحقیق در جهان آفرینش برای کشف قوانین آن و برای نیل به این ایمان راسخ که خدا خالق جهان است صدبار در سورههای مختلف قرآن تکرار شده است.
تمام این دعوتها خطاب به استعدادهای عقلانی است با این امید که او بررسی و تحقیق کند و به کشف حقیقت نایل آید تا ایمان مذهبی وی عقلانی شود و به درستی با حقایق موجود در جهان آفرینش تایید و تصدیق گردد. قرآن دائما به خوانندگان خود هشدار میدهد که عقاید و اصول گذشتگان را بدون بررسی دقیق و به طور کورکورانه نپذیرند بلکه به توان شخصی انسان برای رسیدن به حقیقت ایمان داشته باشند. هیکل در ادامه سخن خود با اشاره به قدرت ایمان مذهبی و ماهیت آن براین نکته تاکید میکند که ایمان مذهبی مورد نظر اسلام هیچ ربطی به ایمان کورکورانه ندارد. ایمان اسلامی ایمان آن دل عارف به حقایق و عقل هدایت شده است که عقاید مختلف را بررسی و ارزیابی کرده، تمام جوانب امر را مورد تامل و تعمق قرار داده و پس از تحقیقات و کشفیات مکرر سرانجام به این یقین رسیده که خدا هست.
براساس این دیدگاه میتوان گفت که یکی دیگر از مشکلات انسان معاصر در ارتباط با ایمان و عقل مورد تکریم آیین رسولاعظم(ص) این است که عدم پایبندی بسیاری از انسانهای معاصر به احکام وحی الهی باعث شده است که آنان از داشتن دل عارف به حقایق و عقل هدایت شده بیبهره باشند و همین فقدان ایمان اسلامی به ویژه در جوامع پیشرفته از نظر علم و تکنولوژی مشکلات عدیدهای را در نحوه کاربرد و روش استفاده از کشفیات و اختراعات علمی برای بشریت ایجاد کرده است، آنطور که تکنولوژی به جای خدمت به بشریت، آنجا که ایمان رخت بربسته، در مسیر خیانت به انسان قرار گرفته و تمام ارزشهای معنوی انسانی، اجتماعی و اخلاقی را مورد تهدید جدی قرار داده است.